پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

دختر من

من و دخترم انگلیسی خوندیم

مامانی رو نا امید نکردی .فقط یکم همتش رو مضاعف کرده.امروز شروع کردیم.اول با مشاورت اصفهان تماس گرفتم .تمام مدت جیغ زدی و گریه کردی.بغلت کردم و راه رفتم وقتی آروم شدی به زبون خودت بلند شعر میخوندی...... شروع کردیم اول فلش کارتها رو بخونیم.جیغ میزدی بده از اینا بده...کاما غیر ممکن بود ادامه بدم چون یا باید کارت و کتاب رو میدادم پاره میکردی یا بی خیال میشدم...رفتیم سرغ سی دی  کلمه dogرو نمایش میداد و من ازت میخواستم تکرار کنی تو هم توی تصویر رو به دقت نگاه میکردی و بعد میگفتی هاپو...گفتم مامان dogیکم وای سادی گفتی هاپو ولی امشب یکم باهات کار کردم و بهت گوش کردی.امیدوارم مامان...احساس میکنم چون مطلب سنگینه خسته میشی و اینو احساس میکنم.دوستت...
20 آذر 1390

تجربه مامانی

امروز امتحانی سی دی زبانت رو برات گذاشتم .زیاد تمایلی نشون ندادی.البته وقتش نبود .از فردا خیلی جدی شروع میکنم.دختر مامان باهام همکاری کن دوست دارم دو زبان خارجی رو خوب بلد باشی و تمام تلاشم رو میکنم.امشب به بابات میگفتی بلو (برو)بلو بلو.......من و بابا دیوونه حرکاتت هستیم هر روز داری شیرینتر میشی.راه میری و مارو میبوسی من بابات پدربزرگ و مادر بزرگ....قربونت برم که شیطونیت وحشتناک زیاد شده و فکر میکنم که قابل کنترل نیست.بوس بوس مامان...
19 آذر 1390

نذر

عزیز مامان الان بعد از کلی شیطنت خوابیدی و مامانی حسابی خسته شده.امروز دهم محرم بود و دخترم ساندویچ نذری داشت.من وبابا دو سه روز داریم تدارک میبینیم و امروز همه چی عالی تمام شد..سی دی های بیبی کن رید هم 2روزی میشه دستم رسیده و کلی براشون ذوق زده هستم.هرجا میریم کلی جلب توجه میکنی و یه تفاوتی با بقیه داری.من میگم دخترم متفاوته و استعداد زیادی داره.به بابات میگم اگه کشف کردم دخترمون یه نابغه است برام چکار میکنی...بابات گفت لازم به کشف نیست.مگه تو شک داری .الان از هم سن های خودت جلویی.خیلی اجتماعی هستی و باهوش.از فردا زبان دومت رو جدی شروع میکنم....برامون دلتنگی میکنی لوس میشی ..........روزهای قشنگی داریم میگذرونیم.الان دارم مطالعه میکنم و تصمی...
16 آذر 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر من می باشد